معنی لادن مستوفی

حل جدول

لادن مستوفی

بازیگر فیلم گلوگاه

بازیگر فیلم آقایوسف

از بازیگران سریال جلال الدین

بازیگر فیلم آقا یوسف


لادن مستوفی، صابر ابر

بازیگر فیلم آقایوسف


لادن مستوفی ، صابر ابر

بازیگر فیلم آقایوسف

لغت نامه دهخدا

لادن

لادن. [دَ] (اِخ) از نواحی شرقی زاهدان در جنوب غربی میرجاوه. و شاید لادن شاهنامه همین لادن باشد.

لادن. [دَ] (اِ) در معنی امروزی لادن نام قسمی گل است از خانواده ٔ تروپئولاسه. دارای ساقه ٔ نازک و خزنده و برگهای گرد و گلهای کم پر یا پرپَر زرد؛ نارنجی یا قرمز ودورنگ. رقمهایش عبارتند از لادن پاکوتاه که در ایران بسیار است و لادن پرپر و لادن گل درشت. این گل پس از کشف آمریکا به اروپا و از آنجا به ایران رسیده است.

لادن. [دِ] (اِخ) یکی از سه شعبه ٔ مشرقی رود گنگ. (تحقیق ماللهند ص 131).

لادن. [دَ] (اِخ) نام رزمگاهی که جنگ هومان با گودرز بدانجا بوده است:
بدو گفت گیو ای فرومایه مرد
ز لادن چه گوئی و روز نبرد
نه مردی بد آن جنگ و خون ریختن
شبیخون ز ترکان و آویختن.
فردوسی.
به لادن مرا دیده ای روز جنگ
به آورد با تیغ هندی به چنگ.
فردوسی.


مستوفی

مستوفی. [م ُ ت َ](اِخ)(حمداﷲ...) خواجه احمدبن ابی بکر قزوینی. مورخ قرن هشتم هجری. رجوع به حمداﷲ مستوفی شود.

مستوفی. [م ُ ت َ](ع ص، اِ) مستوف. نعت فاعلی از استیفاء. آنکه حق خود را بطور وافی و کافی بگیرد.(از اقرب الموارد). || تمام را فراگیرنده.(از منتهی الارب)(غیاث)(آنندراج). و رجوع به استیفاء شود.
|| سر دفتر اهل دیوان که از دیگر محاسبان حساب گیرد.(غیاث)(آنندراج). سرآمددفترداران مالیه ٔ یک مملکت. سرآمد دفترداران باج و خراج. آمارگیر. آماره گیر. آمارگیره. محاسب متصدی دخل و خرج و حساب درآمد و هزینه: بگوید مستوفیان را تا خط بر حاصل و باقی وی کشند.(تاریخ بیهقی ص 124). مستوفی و کدخدای وی را [اریارق را] که گرفته بودند آنجای آوردند و درها بگشادند و بسیار نعمت برداشتند.(تاریخ بیهقی ص 228). گفت [مسعود] برپسرت [ابواحمد] مستوفیان چند مال حاصل فرود آورده اند گفت شانزده هزار دینار.(تاریخ بیهقی).
مستوفی ممالک مشرق نظام دین
کز کلک تست تیر فلک را مسیر تنگ.
سوزنی.
چون وزیر و میر و مستوفی تو باشی کی بود
مدحت آرای وزیر و میر و مستوفی ذمیم.
سوزنی.
مستوفی عقل و مشرف رای
در مملکت تو کارفرمای.
نظامی.
صرف کرد آن همه به بی خوفی
فارغ از مشرفان و مستوفی.
نظامی.
پدر جدم مرحوم امین الدین نصیر مستوفی که در عهد سلاجقه مستوفی دیوان سلاطین عراق بوده...(نزههالقلوب ج 3 ص 48). ناظر مهر نموده به مستوفی ارباب التحاویل سپارند.(تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 11). شغل مشارالیه [مستوفی سرکار غلامان] آن است که سر رشته ٔ نفری و تاریخ صدور ارقام ملازمت وقدر مواجب و... درست میداشته.(تذکرهالملوک ص 38). || مفتش حساب. || امین حساب.(ناظم الاطباء).

مستوفی. [م ُ ت َ فا](ع ص) نعت مفعولی از استیفاء. حق که بطور کامل گرفته شده باشد.(از اقرب الموارد). || کامل. جامع. مفصل. به تفصیل: شرح و تفصیل آن مستوفی بیاورده.(کلیله و دمنه). علماء عصر و فضلاء دهر را جمع کرد تا در تفسیر قرآن مجید... تصنیفی مستوفی کردند.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 253). و رجوع به استیفاء شود.

فرهنگ عمید

لادن

گلی زینتی به رنگ‌های زرد، قرمز و نارنجی با بوته‌ای کوتاه، بالارونده و برگ‌های درشتِ گرد،
* لادن سیبی: (زیست‌شناسی) یک قسم لادن که ریشه‌اش دارای غده‌هایی شبیه سیب‌زمینی است،

فرهنگ فارسی هوشیار

لادن

این واژه از دیر باز در نوشته ها و سروده های آمده خاقانی گوید: آهوی مشک نیست چه چاره ز گاو و بز کز هر دو برگ عنبر و لادن بر آورم در تازی نیز واژگان لادن و لاذن آمده به این گل در لاتینی } لادانوم { گویند در پارسی به این گیاه و هم چنین ژد (صمغ) آن لاد می گو یند و به لادن عنبری دار بوی کسائی این دو واژه را در این چامه آورده است: از عبیر و عنبر و از مشک و لاد و داربوی در سرا بستان خویش اندر خزان میدار بوی (اسم) نام صمغی است خوشبوی که از گیاه عشقه حاصل میشود و قاعده آور است. بهمین جهت در طب قدیم آنرا در زیر دامن زنی که قاعده اش بند آمده بود دود میکردند زیرا بخارات حاصل از آن نیز همین خاصیت را دارند. منظور از لادنی که در کتب قدیم و اشعار شعرا بعنوان صمغ خوشبوی آورده شده همین لادن است لاذنه لاذن: نریزد از درخت ارس کافور نخیزد از میان لاد لادن. (منوچهری. د. چا. 66: 2)، نام صمغی که بویی مطبوع دارد و از گیاه قستوس حاصل میشود. بهمین جهت گاهی گیاه قستوس را هم بنام لادن و یا شجره اللادن خوانند. غالبا صمغ قستوس را لادن عنبری مینامند. -3 از گونه ای کاج بنام پیسه اکسلسا صمغی خوشبوی حاصل میگردد که لادن نامیده میشود، گیاهی از تیره شمعدانی ها که دارای ساقه پیچنده است. برگهایش نسبه پهن و گلهایش رنگ نارنجی خاصی دارند. انساج این گیاه بویی تند ومطبوع شبیه بوی تره تیزک دارند. اصل این گیاه از آمریکای جنوبی خصوصا کشور پرو میباشد و از آنجا به نقاط دیگر برده شده است در آمریکای جنوبی بشکل یک گیاه پایا میزید ولی در کشورهای دیگر از جمله ایران گیاه یکساله زینتی بشمار میرود. در حدود 30 گونه از این گیاه شناخته شده است گل لادن ابوخنجر طرطور الباشا. عنبر عسلی، جنسی باشد از معجونات و عطریات خوشبوی

معادل ابجد

لادن مستوفی

681

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری